لهجه های عربی در قرآن
آنچه از لهجه های عرب وارد قرآن شده است.
♦️ در این باره اخبار بسیاری نقل شده:
✅ از ابن عباس آمده است که گفت: «قرآن بر هفت لهجه نازل شد که پنج لهجهاش از تیرههاى عجز از هوازن است» که عبارتند از: سعد بن بکر و جشم بن بکرو نصر بن معاویه و ثقیف، اینها همه از هوازن مىباشند و به آنها (علیا هوازن) گفته مىشود.
✅ ابو حاتم سجستانى: «قرآن به لهجه: قریش و هذیل و تمیم و ازد و ربیعه و هوازن و سعد بن بکر نازل شد».
✅ برخی گفتهاند: (قرآن) تنها به لهجه مضر نازل شد، به دلیل اینکه عمر گفته: «قرآن به لهجه مضر فرود آمد».
✅ به حکایت ابن عبد البر بعضى تمام لهجهها را از مضر دانستهاند که هذیل و کنانه و قیس و ضبّه و تیم الرباب و اسد بن خزیمه و قریش باشند.
اما مثال هایی از این لهجات:
به لهجه کنانه
(السُّفَهاءُ): جاهلان.
(خاسِئِینَ): خوار شدگان.
(قَبِیلًا): آشکارا.
(بِمُعْجِزِینَ): پیشى گرفتگان.
(مُبْلِسُونَ): مأیوسان.
(دُحُوراً): باراندن.
(الْخَرَّاصُونَ): دروغگویان.
به لهجه هذیل
(وَ الرُّجْزَ): عذاب.
(شَرَوْا): فروختند. در حالیکه معمولا به معنای خریدن است.
(صَلْداً): پاکیزهاى.
(مِنْ فَوْرِهِمْ): از چهره آنها.
(فُرْقاناً): راه بیرون شدنى.
(حَرِّضِ): برانگیز.
(انْفِرُوا): جهاد کنید.
(السَّائِحُونَ): روزه داران.
(الْعَنَتَ): گناه.
(واجِفَةٌ): ترسناک.
(مَسْغَبَةٍ): قحطى، گرسنگى.
لهجه حمیر
(إِمامٍ): کتابى.
(حُسْباناً): سردى، برفى.
(مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا): از بزرگسالى به سستى و ناتوانى رسیدهام.
(مَآرِبُ): نیازهایى.
(خَرْجاً): قرار دادى.
لهجه أزدشنوءة:
(لا شِیَةَ): بى نشان، بى عیب.
(أُمَّةٍ) « هود، 8»: چندین سال.
(الرَّسِّ): چاه.
(کاظِمِینَ): غمناکان.
لهجه مذحج:
(رَفَثَ): جماع.
(الْخُرْطُومِ): بینى.
لهجه قیس عیلان:
(لَخاسِرُونَ): گمشدگان.
(تُفَنِّدُونِ): مسخره کنید.
(رَجِیمٍ): لعنت شده.
♦️ و نیز از لهجه های دیگری هم یاد شده است که از ذکر آن خود داری می کنیم...
لینک مطلب
برچسب : نویسنده : 0quraniedf بازدید : 388